پنج شنبه 89/6/25
مرا امروز دل تنگ است مرا راهی نشانم ده. به سوی اوج ویرانی به پیشت آشیانم ده.
نه فردایم به از امروز نه امروزم به از دیروز بود؛ مرا خود رانده است از خود تو تنهایی پناهم ده.
به مکر دلخوشی خفتم به جنگ بی کسی رفتم شگفتا! دل فریبا بود سپاه بی کسی بی تا سپاه من پر از تنها سلاحم خرده ی دل ها دگر هرگز نگویم این سخن را هیچ دگر هرگز نگویم،
بی کسی بی کس تر از ما بود. فغان و داد و فریادی تو تنهایی! رفیق روز تنهایی؛ گزیری را نشانم ده هوای چشم من شرجی، سمای قلب من ابری، زمین هستی ام ... ؛ تو خشکی را،تو خورشیدی، تو ابری را نشانم ده.
فلک با من نمی سازد سیاهی رنگ رخسارم تو ای پژواک تنهایی جواب بی ریایم ده جواب بی ریایم ده |
| [ کلمات کلیدی ] :